پلاسکو

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
 

سلام 
بعد از حدود نه ماه امروز تصمیم گرفتم با یک پست جدید چند کلامی باهم گپ دوستانه داشته باشیم
حقیقتش این موضوع اینقد که به اعصابم فشار آورد تصمیم گرفتم بنویسم (به جای اینکه داد بزنم)
موضوع اینه که دیروز متاسفانه ساختمان #پلاسکو در یک حادثه آتش گرفت و ویران شد و هزینه های جانی و مالی و فرهنگی بسیاری رو به بار آورد.

(بحث مفصله لطفا ادامه مطلب رو بخونید)


خدا رحمت کنه همه شهدای آتش نشان رو که امثال این عزیزان #ذخیره های_واقعی_نظام و انقلاب اسلامی هستند. صحبت راجع این عزیزان بسیاره و در این مجال نمیگنجه! من قصد دارم به جنبه ی دیگه ای از این موضوع بپردازم.
حادثه دلخراش دیروز همونطور که دوباره ایثارگری آتشنشانان رو یاد آور شد، بی فرهنگی یکی از کهنترین تمدن های بشری رو هم به رخ کشید.
منظورم کسانی است که در محل حاضر بودند (یا بعدا حاضر شدند) و فیلم میگرفتند و عکس میگرفتند و.... در کل مزاحم امداد رسانی می شدند. نمیدونم کِی اینطوری شدیم (شاید هم اینطوری بودیم ولی امکانات نبود که خودمون رو نشون بدیم) که بدبختی دیگران و آتش گرفتن زندگی دیگران برای ما اینقدر جذاب باشه که همه مون به قول این شبکه های تلوزیونی شهروند خبرنگار بشیم و یکی یه گوشی در بیاریم و صحنه های مختلف این حادثه رو به ثبت برسونیم !!! و بعد در شبکه های اجتماعی و پیام رسان های مختلف با افتخار به عنوان یکی از کسانی که در محل حضور داشته یه فیلم با موضوع جنجالی #فروریختن_پلاسکو_از_نمایی_دیگر رو منتشر کنیم و تعجب همگان رو وقت دیدن فیلم ببینیم !!!! واقعا این جلب توجه دیگران چرا اینقدر برای ما مهم شده؟ این مسئله مال امروز و دیروز نیست از وقتی یادم میاد اینطوری بوده مثلا دوست داشتیم که یه خبر مهم رو خودمون به دیگران بدیم و بعد واکنش اون ها به این خبر برامون یه لذتی داشته یه جور حس غروری بهم دست میداده که بله ما از همه چی خبر داریم و به قولی به بچه های بالا وصلیم و...! خلاصه اینکه اتفاقی که دیروز در حاشیه حادثه #پلاسکو افتاد (و به نظرم تشت رسوایی فرهنگی ما بود که بر زمین افتاد) ریشه هایی عمیقتر از این ها داره و تقصیر گوشی هوشمند نیست و مربوط به چند سال اخیر نمیشه من جامعه شناس نیستم اما وقتی به خودم نگاه میکنم و فکر میکنم (اگرچه کلا از عکس گرفتن و فیلم گرفتن زیاد خوشم نمیاد و دیروز هم تهران نبودم تا ببینم چی کار می کنم) ولی یه چیز هایی در خودم میبینم که نشون از همون رفتار ها داره ولی شاید کمتر.
شاید بهترین دعا همین باشه که خدایا :

(بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ)

اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ ﴿۶﴾ صِرَاطَ الَّذِینَ أَنعَمتَ عَلَیهِمْ غَیرِ المَغضُوبِ عَلَیهِمْ وَلاَ الضَّالِّینَ ﴿۷﴾

ما را به راه راست هدایت فرما (۶) راه آنان که گرامى‏ شان داشته اى نه [راه] مغضوبان و نه [راه] گمراهان (۷)

 

اما مسئله من چیز دیگه ایه، هدف من از این پست، نوشتن چیزاهایی که همه می دونیم نیست! چیزی که مدت مدیدیه من رو اذیت میکنه بازی خوردن مردم از رسانه هاست.
مثلا شخصی رو در نظر بگیرید که تا چند وقت پیش هر اتفاقی می افتاد میرفت عکس می گرفت بهش میگفتیم خب این عکسا به چه دردت میخوره؟! الان عکس گرفتی که چی؟ حرفمون چرت و پرت بود براش و اصلا دوست نداشت ادامه بدیم، حالا که اون اتفاق افتاده برداشته پست گذاشته از تفاوت رفتار ایرانیا و آلمانی ها یا هندیا در برخورد با صدای آژیر ماشین های امدادی!!! و آخرش هم نوشته "شاید به خودمون بیاییم!" این مثلا یک نمونه از بازی خوردن رسانه ایه، البته در این نمونه اتفاق بدی نیفتاده و طرف متوجه اشتباه خودش شده و در جهت اصلاحش بر اومده ولی مساله اینجاست که این فرد فرضی ما تا قبل از اون اصلا به رفتار خودش دقت نمی کرد بلکه توجهش فقط به این بود که این کار رو همه انجام میدن و الان خیلی مده این قضیه شهروند خبرنگار و شاید میخواست همون حسی که اول بحث گفتم رو احساس کنه و حالا که همه رسانه ها دارن این موضوع رو به عنوان یک موضوع بد معرفی می کنن این شخص هم اون رو بد میدونه و فک می کنه اگر این کار رو نکنه به نوعی از قافله عقب می افته (صد البته که منظورم همه نیستن و تنها دارم یه رفتار خاص رو مثال می زنم، که شاید این رفتار از خودم هم سر بزنه، به هر حال هر کسی ممکنه در شرایط مختلف رفتار های متفاوتی ازش سر بزنه). 
از این ها که بگذریم به نظرم این مشکل یعنی بازی خوردن رسانه ای از اونجا ناشی میشه که رسانه ها به ما اندیشیدن رو یاد نمیدن فقط اندیشه های خودشون رو میگن و ما هم بر همون اساس جهت گیری می کنیم. این باعث میشه که امروز یه چیزی رو بد بدونیم و فردا یه چیز دیگه رو. بدتر از این قضیه اینه که رسانه هایی که ما رو تحت تاثیر قرار میدن هم متفاوت اند یعنی مثلا ما همیشه تحت تاثیر یه روزنامه یا یه کانال خاص نیستیم بلکه اسیر منابع و رسانه هایی هستیم که هرکدوم رو صد نفر (منظور کثرت است) مدیریت می کنن و این باعث میشه که اصلا یه موضع ثابت نسبت به اتفاقات نداشته باشیم بلکه هر روز گرفتار موج یکی از رسانه ها باشیم.
همین قضیه باعث میشه که ما مثلا از یه سری حوادث یه نتیجه ای بگیریم که آسمون ریسمون بافتن باشه ! دلیلش هم واضحه چون رسانه هایی که ما (نا)خوداگاه داریم توسط اون ها مدیریت می شیم میخوان که ما اون نتیجه رو بگیریم در صورتی که مثلا اگر یک شخص بی طرف رو بیاریم ( از مریخ ) و شواهد رو بهش نشون بدیم نتیجه گیریش زمین تا آسمون با ما فرق میکنه!
لطفا بیاید تا اسیر این رسانه ها نباشیم و از فکرمون استفاده کنیم و خودمون جدای از رسانه ها تصمیم بگیریم.
رسانه ای خوبه که به ما اندیشیدن رو یاد بده نه اندیشه های خودشو تو سر ما فرو کنه ، رسانه تنها اتفاقات رو میرسونه این ما هستیم که باید راجع اتفاقات فکر کنیم و حق و باطل رو تشخیص بدیم (توجه داشته باشیم حق همیشه با اکثریت نیست، و در حال حاضر تعداد رسانه هایی که باطل رو گسترش میدن و معروف می کنند بیشتر اند، پس تعداد ملاک حق و باطل نیست) بهترین معیار تشخیص حق و باطل قرآن و سیره اهل بیته و اگر با این ها آشنایی نداریم و یا اونطور که باید نمیتونیم به تفسیرشون دست پیدا کنیم خوبه با کسانی که ایمان و عملشون بیشتر شبیه اهل بیته مشورت کنیم، مثل علما و مراجع تقلید که این روز ها با رفتن به سایتشون و یا تماس تلفنی با دفترشون خیلی در دسترس تر از گذشته اند.
کلی زمان گذاشتم تا مطالب بالا رو نوشتم شاید هیچ وقت خونده نشه اما من به وظیفه خودم عمل کردم ان شاء الله موثر واقع بشه و خیر باشه. به هر حال اگر مطالب بالا رو خوندید لطفا بهش فکر کنید من انتظار ندارم حرفم رو بپذیرید فقط بهش فکر کنید. اگه خواستید با ارسال نظر زیر همین پست مطلب بالا رو کامل کنید. 
ان شاء الله همه مون عاقبت بخیر بشیم.
پ.ن: میخواستم مثال واضحتری بیارم ولی چه کنم؟! اگر بگم ممکنه کسی حمل بر مسائل مضحک سیاسی کنه و دیگه به اصل مطلب هم فکر نکنه (یا با پیش انگاره فکر کنه) اگر خواستید مثال بیارم نظرتون رو در همین صفحه به همراه ایمیل بفرستید.